وقتی فقط مقداری آب فاصله ایران و اسرائیل را تشکیل می دهد
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۲۹۴۳۹
سه شنبه شب در حالی توافق میان امارات و بحرین با اسرائیل با مدیریت ترامپ نهایی شد که ترامپ اعلام کرد 5 الی 6 کشور دیگر در صف عادی سازی روابط با اسرائیل هستند.
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا به نقل از العالم، در سایه توافق حکومت های امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی در سه شنبه شب حالا دیگر فقط مقداری آب فاصله میان رژیم اسرائیل و ایران را تشکیل می دهد و این بدان معناست که بعد از این می توان انتظار ناامنی های بیشتری را از ناحیه اسرائیل در منطقه خلیج فارس و به ویژه از مسیرهای آبی متصور شد، ناامنی هایی که مسئولیت آن بی گمان متوجه دولت های پیشگام در این پروژه و دیگر دولت هایی است که احیانا به آن خواهند پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- دیشب در ماجرای مجلس امضای توافق عادی سازی روابط، سفرای سودان و عمان حضور داشتند که این حضور گمانه عادی سازی روابط این دو کشور با اسرائیل را موجب شد این درحالی است که نخست وزیر سودان اخیرا و در دیدار با پمپئو رسما اعلام داشت از صلاحیت لازم برای عقد چنین قراردای با اسرائیل معذور است و دلیل آن را موقت بودن دولتش یاد کرد و البته سلطنت عمان در اخرین ماه های عمر سلطان پیشین این کشور رسما میزبان نتانیاهو بود. در همین راستا برخی منابع خبری از رایزنی های مقامات امریکایی با مقامات مصری برای رفع حصار 4 کشور سعودی، امارات، بحرین و مصر در مقابل تسلیم قطر در مقابل اسرائیل خبر می دهند و در عین حال مساله استخلاف در کویت را زمینه ای مناسب برای نهایی کردن عادی سازی روابط این کشور قویا حامی مساله فلسطین با اسرائیل معرفی می کنند.
- اگرچه بنظر می رسد تاکید بر عدد 5 الی 6کشور از سوی ترامپ برای کشورهایی که در صف عادی سازی روابط با اسرائیل هستند بیش از هر چیز یک "بلوف سیاسی" باشد اما دور از ذهن نیست برخی کشورهای وابسته، در این میدان تنها و تنها منتظر چراغ سبز رسمی سعودی مانده باشند. بدیهی است این چراغ سبز پیش از این و د رسفر بن سلمان به امریکا و اروپا بعد از قتل خاشقچی و در مصاحبه های او با رسانه های غربی روشن شده است. بن سلمان در این سفر و به منظور جلب حداکثری حمایت ترامپ در قتل خاشقچی هم میلیاردها دلار با عنوان خرید سلاح روانه جیب ترامپ کرد و هم در مصاحبه های تلوزیونی بر لزوم بهره مندی انچه مردم اسرائیل از سرزمین می خواند تاکید کرد.
- اگرچه در طول دهه های گذشته در نگاه امریکا دلیل حضور این کشور در منطقه خاورمیانه در 3قالب تامین دمو کراسی، حصول نفت و بالاخره حمایت از اسرائیل معرفی می شد اما دولت ترامپ به شکلی رسمی با هردوهدف اول بدلیل بی اعتقادی به انچه امریکا تحقق دموکراسی در منطقه میخواند و همچنین بهره مندی کشورش از نفت وداع کرد و تنها دلیل خود را حمایت از اسرائیل خلاصه کرد.حالا ترامپ میتواند با خیالی راحت تر از هر زمان این حمایت را به دست نشاندگان خود در منطقه بسپارد.
- اگر چه دیرزمانی نخواهد پایید که حکام امارات و بحرین از آنچه به دلیل اعتماد به اسرائیل انجام داده اند پشیمان شوند ولی به نظر می رسد تا آن زمان ملت های منطقه نخواهند گذاشت حکامی این چنین خیانتکار از این معرکه بدون تحمل هزینه خارج شوند. واکنش مشترک شیعیان و اهل سنت بحرین به مساله عادی سازی روابط با اسرائیل فقط مشتی نمونه خروار است.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: ایران و اسرائیل عادی سازی روابط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۲۹۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وحشت بلومبرگ از قدرت ائتلافسازی ایران
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و... وحشتزده هستند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در حالی که رسانههای غربی در طول سالهای گذشته و اخیر، همواره بر انزوای ایران در نظام بین الملل به مثابه گزاره و پیشفرضی تصنعی و القایی مانور دادهاند، اخیرا برخی رسانههای آمریکایی و اروپایی نمیتوانند نگرانی خود را بابت قدرت ائتلافسازی استراتژیک ایران با شرکای راهبردی خود را پنهان سازند.
اخیرا پایگاه خبری بلومبرگ گزارشی درباره همکاری نظامی روسیه و جمهوری اسلامی ایران منتشر کرد، امری که باعث نگرانی رژیم اشغالگر قدس و متحدانش شده است. بلومبرگ در اینخصوص نوشته است " سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه، در دیدار با محمدرضا آشتیانی، همتای ایرانیاش، در شهر آستانه، پایتخت قزاقستان تاکید کرده است که مسکو آماده گسترش همکاریهای نظامی مفید و متقابل با ایران است. در چنین شرایطی، نگرانی اسرائیل از پیامدهای گسترش روابط دفاعی مسکو و تهران جدیتر از گذشته شده است، بهویژه آنکه روسیه پس از رگبار موشکی ۱۳ آوریل ایران علیه اسرائیل، از تهران طرفداری کرد و وزارت امور خارجه این کشور آن حمله را «دفاع از خود» توصیف کرد. "
واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی ایران نهتنها قواعد بازدارندگی را به خوبی آموخته و آن را محقق ساخته است، بلکه همافزایی راهبردی با برخی بازیگران کلیدی در حوزه روابط بین الملل را نیز بهگونهای عملیاتی و به دور از توجه به هیاهوی جریانات طرفدار آمریکا و اروپا در دستورکار قرار داده است.
ابراز نگرانی رسانههای غربی (از جمله بلومبرگ) در خصوص ارتقای همکاریهای امنیتی، نظامی و راهبردی ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین برخاسته از همین حقیقت است. این موضوع نشان میدهد که انتقادات جهتداری که در خصوص تعمیق مناسبات دوجانبه ایران و روسیه در طول سالهای گذشته مطرح شده، تا چه اندازهای غیرواقعی بوده است.
همافزایی راهبردی، فرمولی است که مطابق آن دو بازیگر با توجه به وجود تهدیدات یا فرصتهای مشترک در حوزه روابط بین الملل، از ظرفیتهای متقابل یکدیگر در معادلات جهانی استفاده میکنند. بدیهی است که همافزایی راهبردی با یک بازیگر، به معنای وابستگی به آن کشور نیست و اتفاقا به معنای درکی واقعبینانه در قبال ماهیت مناسبات جهانی و حوزه روابط بین الملل است.
اعتراف اخیر بلومبرگ نشان میدهد که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس شدیداً از همافزایی و همکاری ایران با بازیگرانی مانند روسیه، کوبا، بلاروس، چین، کره شمالی و .. وحشتزده هستند و آن را مایه ایجاد ائتلافی میدانند که ثمره آن قطعا در تعارض مطلق با امیال مداخلهگرایانه و توسعهطلبانه غرب در جهان امروز قرار دارد.
همین مسئله نشان میدهد که ائتلاف راهبردی با کشورهای مخالف آمریکا (حتی اگر در مواردی با آنها اختلاف نظر داشته باشیم) باید بهصورتی جدی و مستمر در دستورکار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد تا بتوان از ثمرات آن در ایجاد موازنه قدرت به سود جریان ضد غرب در نظام بینالملل استفاده کرد.
البته در طول سه سال اخیر گامهای موثری در این خصوص برداشته شده و لازم است این نگاه راهبردی، تبدیل به یکی از ثوابت سیاست خارجی کشورمان شود.